نقش حجاز در عصر ظهور
پس از نداي آسماني در رمضان و خروج سفياني در رجب، چند ماه پيش از ظهور، مؤمنان گروهگروه به سمت مكه رهسپار ميشوند تا امام را ياري كنند. دشمنان نسبت به مؤمنان و ياران امام مشكوك ميشوند و قصد نابودي آنها را ميكنند و به توطئهچيني ضدّ آنها ميپردازند. همچنين، روايت ابوبصير به نقل از امام صادق(ع)1 حاكي از آن است كه در آن زمان بسياري از مؤمنان دستگير شده و به زندان افكنده ميشوند.
گفتوگو با استاد مجتبي الساده
اشاره:
جناب استاد مجتبي الساده، از عالمان محقق و نويسندة جهان اسلام و مقيم عربستان سعودي است كه تاكنون كتب و مقالات ارزشمندي از ايشان حول موضوع مهدويت، نشانههاي ظهور و مسائل مرتبط با آن به زيور طبع آراسته شده است. ايشان كه عضو شوراي علمي افتخاري ماهنامة موعود ميباشند، به طور مستمر مقالاتي را براي خوانندگان گرامي قلمي كردهاند كه در مجله به چاپ رسيده است.
كتاب نادر «شش ماه پاياني» كه توسط نشر موعود عرضه گرديده ترجمة اثر: «الفجر المقدس و إرهاصات اليوم الموعود» است كه تقويم حوادث شش ماه پاياني غيبت و معاصر ظهور امام مهدي(ع) در آن به تصوير درآمده است و ميتوان آن را به لحاظ صورت و استناد، در زمرة آثار بينظير يا كمنظير در جهان اسلام به شمار آورد. چندي پيش، پس از پيگيريهاي فراواني كه همزمان با انتشار ويژهنامة عربستان از مجموعه سرزمينهاي درگير آغاز شد، موفق شديم در خصوص نقش سرزمين حجاز، مقارن واقعة شريف ظهور با ايشان گفتوگويي صورت دهيم كه متن آن در زير ميآيد.
اشاره:
جناب استاد مجتبي الساده، از عالمان محقق و نويسندة جهان اسلام و مقيم عربستان سعودي است كه تاكنون كتب و مقالات ارزشمندي از ايشان حول موضوع مهدويت، نشانههاي ظهور و مسائل مرتبط با آن به زيور طبع آراسته شده است. ايشان كه عضو شوراي علمي افتخاري ماهنامة موعود ميباشند، به طور مستمر مقالاتي را براي خوانندگان گرامي قلمي كردهاند كه در مجله به چاپ رسيده است.
كتاب نادر «شش ماه پاياني» كه توسط نشر موعود عرضه گرديده ترجمة اثر: «الفجر المقدس و إرهاصات اليوم الموعود» است كه تقويم حوادث شش ماه پاياني غيبت و معاصر ظهور امام مهدي(ع) در آن به تصوير درآمده است و ميتوان آن را به لحاظ صورت و استناد، در زمرة آثار بينظير يا كمنظير در جهان اسلام به شمار آورد. چندي پيش، پس از پيگيريهاي فراواني كه همزمان با انتشار ويژهنامة عربستان از مجموعه سرزمينهاي درگير آغاز شد، موفق شديم در خصوص نقش سرزمين حجاز، مقارن واقعة شريف ظهور با ايشان گفتوگويي صورت دهيم كه متن آن در زير ميآيد.
- حجاز و شبه جزيرة عربستان چه جايگاهي در حوادث آخرالزّمان و دوران ظهور امام مهدي(ع) دارد؟
اهميت جايگاه حجاز در اين حوادث، به دليل وجود اماكن مقدس اسلامي زيادي است كه در اين منطقه به چشم ميخورد و از اينجاست كه متوجه ميشويم چرا آن منطقه به عنوان نقطة شروع نهضت امام مهدي(ع) و آغاز ظهور از مكة مكرمه انتخاب شده است. ايشان پس از آن به سوي مدينة منوره رهسپار ميشوند و اين به دو دليل است:
الف) رساندن اين پيام به تمام ملتهاي جهان؛ كه امام ديدگاهي ديني و اهدافي اسلامي دارد و اسلام، (برترين) ايدئولوژي و قانون است و ميخواهد اين پيام را به مردم جهان برساند كه او پيرو و تجديدكنندة دين جدش محمد رسول الله(ص) است. همچنين هنگام ظهور مقدسشان، ويژگيهاي مكتب انديشهاي ايشان روشن ميشود و شعار «يا لثارات الحسين» ايشان، همه جا را فرا ميگيرد.
ظهور از قلب جهان اسلام و از قبلة مسلمانان آغاز ميشود تا امام فرصت اين را داشته باشد كه پيام و رسالت و اهداف خود را به روشني براي تمام مردم جهان، از همان آغاز حركت خود بيان كند.
ب) استفاده از جايگاه والاي كعبه نزد مسلمانان؛ هنگامي كه آغاز حركتي از مقدسترين و پاكترين نقطة جهان باشد، حركت و جنبش و قيام ايشان مورد توجه و پيگيري پياپي و خاصّ تمام مسلمانان قرار ميگيرد زيرا مكه (قبله) جايگاه خاصي در ميان مسلمانان جهان دارد. اينجاست كه حداقل، مسلمانان سخنان و بيانات و خطبههاي ايشان را ميشنوند و در آن زمان، صداي امام و طرحها و برنامههاي ايشان به گوش تمام مسلمانان جهان ميرسد.
با توجه به اين موارد به اين نتيجه ميرسيم كه اين رهبر جهاني، بسيار نبوغ دارد و استراتژي قيام و حركت ايشان هم موفقيتآميز خواهد بود. حال اگر نقطة حركت و قيام ايشان از شهر اسلامي ديگري بود يا از يك پايتخت سياسي يك كشور، امام(ع) فرصت پيگيري دستگاههاي اطلاعرساني و سياسي و مردمي از قيام خود را از دست ميداد، به ويژه در روزهاي آغازين ظهور، كه هنوز قدرت ايشان به قوام نرسيده است و نيروها هنوز آنگونه كه بايد، سازماندهي نشدهاند.
ظهور از قلب جهان اسلام و از قبلة مسلمانان آغاز ميشود تا امام فرصت اين را داشته باشد كه پيام و رسالت و اهداف خود را به روشني براي تمام مردم جهان، از همان آغاز حركت خود بيان كند.
ب) استفاده از جايگاه والاي كعبه نزد مسلمانان؛ هنگامي كه آغاز حركتي از مقدسترين و پاكترين نقطة جهان باشد، حركت و جنبش و قيام ايشان مورد توجه و پيگيري پياپي و خاصّ تمام مسلمانان قرار ميگيرد زيرا مكه (قبله) جايگاه خاصي در ميان مسلمانان جهان دارد. اينجاست كه حداقل، مسلمانان سخنان و بيانات و خطبههاي ايشان را ميشنوند و در آن زمان، صداي امام و طرحها و برنامههاي ايشان به گوش تمام مسلمانان جهان ميرسد.
با توجه به اين موارد به اين نتيجه ميرسيم كه اين رهبر جهاني، بسيار نبوغ دارد و استراتژي قيام و حركت ايشان هم موفقيتآميز خواهد بود. حال اگر نقطة حركت و قيام ايشان از شهر اسلامي ديگري بود يا از يك پايتخت سياسي يك كشور، امام(ع) فرصت پيگيري دستگاههاي اطلاعرساني و سياسي و مردمي از قيام خود را از دست ميداد، به ويژه در روزهاي آغازين ظهور، كه هنوز قدرت ايشان به قوام نرسيده است و نيروها هنوز آنگونه كه بايد، سازماندهي نشدهاند.
- لطفاً به صورت مختصر در مورد اوضاع سياسي منطقة حجاز پيش از ظهور توضيح دهيد؟ جوّ عمومي حاكم نسبت به امام چگونه خواهد بود و چه برخوردي با امام خواهد داشت؟
تسلسل حوادثي كه مقدمة ظهور در حجاز است، با آمادهسازي شرايط و جوّ مناسب براي موفق ساختن جنبش امام خواهد بود. و از اينجا، مفهوم روايات شريفهاي كه در مورد فراغ سياسي و ضعف نظامي و امنيتي در منطقة حجاز پيش از ظهور سخن ميگويند را در مييابيم. حوادث، در حجاز با مرگ حاكم «عبدالله» آغاز ميشود. او آنگونه كه در روايت ابوبصير آمده، آخرين پادشاه حجاز خواهد بود. در روايت ابوبصير آمده است: هر كس براي من مرگ عبدالله را تضمين كند، من (ظهور) قائم را براي او تضمين ميكنم. «خاندان فلان» در مورد تعيين خليفة بعدي دچار اختلاف نظر ميشوند و اختلافات آنها تا زمان ظهور امام(ع) ادامه مييابد. در روايت ابوبصير در اين مورد آمده است: «امّا هنگامي كه عبدالله بميرد، مردم پس از او [براي خليفه كردن شخصي] اتفاق نظر پيدا نميكنند و اين مسئله تا زمان [ظهور] مراد شما، إنشاءالله، پايان نميپذيرد. پادشاهي سالها ميرود و [زمان پادشاهيِ] پادشاه ماهها و روزها فرا ميرسد». ابوبصير گفت: عرض كردم: آيا اين دوران به درازا ميانجامد؟ امام فرمود، نه هرگز».
اختلافات پس از مرگ «حاكم عبدالله» تبديل به درگيريهاي داخلي براي به دست آوردن قدرت و حكومت ميشود و جنگهاي داخلي ميان فرزندان خانوادة حاكم در ميگيرد و آنگونه كه در اين روايت آمده: «از جمله نشانههاي خروج، رويدادي است كه ميان حرمين روي ميدهد». عرض كردم آن رويداد چيست؟ فرمود: «يك نابودي كه ميان حرمين خواهد بود و فلاني از فرزندان فلاني، پانزده رهبر و بزرگ را ميكشد» يعني ميان حكومت حجاز ضعيف ميشود و آن فراغ سياسي و وضعيت امنيتي نابسامان پيش ميآيد.
با نبود قدرت و سلطة سياسي و ضعف آن و مشغول شدن مقامها و سردمداران به درگيري و جنگ براي به چنگ آوردن قدرت و مقام، گروههاي ناصبي دشمن اهل بيت(ع) فعال ميشوند و از اينجاست كه مفهوم رواياتي كه در مورد پريشاني و نابساماني كه در ميان حجّاج در منا، طيّ مراسم حجّ آن سال پيش ميآيد را ميفهميم تا آنجا كه جمرة عقبه به خون آغشته ميشود. و آن به دليل ادامة اختلاف حجازيها براي به دست آوردن قدرت و مقام است.
علاوه بر جوّ امنيتي حاكم كه دشمن شيعه است، بسياري از شيعيان به زندان افكنده ميشوند. اين حوادث در بيست و پنجم ماه ذي الحجه با قتل فرستادة امام(ع) كه همان «نفس زكيّه» است، در حرم مكّه ميان ركن و مقام پايان مييابد.
مسئلة بسيار مهم در حجاز در آن دوران (يعني پيش از ظهور) اين است كه ديدههاي مسلمانان به سوي امام مهدي(ع) است و منتظر ظهور ايشان هستند. در آن زمان اين خبر ميان مردم منتشر ميشود كه ايشان در مدينة منوّره سكونت دارند و آغاز حركتشان از مكة مكرّمه خواهد بود. در اين مدت، امام به ارتباط برقرار كردن با يارانش در مدينه منورّه و سپس مكة مكرّمه ميپرداد و نقش رهبري خود را تقريباً به طور كامل ايفا ميكند و در آن شرايط بسيار حساس، بيانات خود را به پيروان و يارانش ميرساند و به صورت مستقيم با يارانش در مناطق مختلف اسلامي (پس از نداي آسماني و خروج سفياني) ارتباط برقرار ميكند. و آن پايان غيبت كبرا و آغاز «ظهور اصغر» است.
- ساكنان مكه و مدينه چه موضعگيري و عكسالعملي نسبت به ظهور و نهضت ايشان خواهند داشت؟
به دليل وجود فراغ سياسي و درگيريهاي داخلي براي به چنگ آوردن قدرت در منطقة حجاز در زمان پيش از ظهور، نيروهاي مخالف و دشمن اهل بيت(ع) به دليل نبود يك رقيب قدرتمند براي خود در منطقه، فعال ميشوند. آنها با كمك بقاياي نيروهاي نظام حاكم دست به تحركاتي ميزنند. اين تحركات و كارهاي آنها، بيانگر ميزان دشمني و كينه و نفرت آنها از امام و پيروانش است. از جملة آن اعمال و كارها ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. پس از نداي آسماني در رمضان و خروج سفياني در رجب، چند ماه پيش از ظهور، مؤمنان گروهگروه به سمت مكه رهسپار ميشوند تا امام را ياري كنند. دشمنان نسبت به مؤمنان و ياران امام مشكوك ميشوند و قصد نابودي آنها را ميكنند و به توطئهچيني ضدّ آنها ميپردازند. همچنين، روايت ابوبصير به نقل از امام صادق(ع)1 حاكي از آن است كه در آن زمان بسياري از مؤمنان دستگير شده و به زندان افكنده ميشوند.
2. بقاياي نظام حاكم و گروههاي تكفيري، جنايات سختي در مدينة منوره مرتكب ميشوند. آنها يك جوان هاشمي را با خواهرش (محمد و خواهرش فاطمه) را به قتل ميرسانند و آن دو را بر در مسجدالنبي(ص) ميآويزند و همة اينها براي نشان دادن كينه و دشمنيشان نسبت به پيروان و ياوران امام منتظر(ع) است.
3. در بيست و پنجم ماه ذي الحجة پيش از ظهور، در پانزده روز، امام يك مرد هاشمي را به نمايندگي از خود به مكه مكرمه ميفرستد تا به آزمايش و نبضگيري شرايط آنجا و آمادهسازي شرايط انقلاب مبارك بپردازد. فرستادة امام (محمد بن الحسن نفس زكيّه) وارد حرم مكه ميشود و ميان ركن و مقام ميايستد و به مردم حاضر در حرم مكه به صورت شفاهي، پيام امام(ع) را ابلاغ ميكند. بقاياي نيروهاي نظام حاكم در حجاز دست به انجام يك جنايت ميزند كه دست كمي از جنايت قبلي ندارد. آنها فرستادة امام را فوراً در ركن و مقام در مسجد الحرام، در روزي حرام به قتل ميرسانند.
با توجه به اين حوادث در مييابيم كه اهل حجاز در آن زمان خواهان ظهور امام نيستند و اين مسئله از آن رهبر بزرگ پوشيده نيست. به همين دليل است كه ايشان با صراحت، در روايتي كه از امام باقر(ع) نقل شده ميفرمايد: «اي مردم، اهل مكه مرا نميخواهند، امّا من به سوي آنها فرستاده شدهام تا بر آنها اتمام حجت كنم، آنگونه كه اشخاص همچون من شايسته است اتمام حجت كنند».
يكي از نشانههاي ظهور، وقوع برخي حوادث سياسي است كه در جهان اسلام روي ميدهد و بر منطقة حجاز نيز تأثير ميگذارد. لطفاً اشارهاي به مهمترين حوادث اين زمان داشته باشيد، آيا موردي از اين نشانهها روي داده و نشانهاي از آن وجود دارد يا نه؟
به طور كلي، امت اسلامي پيش از ظهور در شرايط ضعف سياسي شديد به دليل جنگها و فتنهها و جنگهاي داخلي و نيز دخالت نيروهاي خارجي (روميها) به سر خواهد برد. در نتيجه، يك مجموعه جريانهاي سياسي رقيب و درگير با هم سربرميآورند، مانند:
1. خروج سفياني از شام (حتمي)؛ او يكي از مهمترين دشمنان امام است كه از جانب غرب حمايت ميشود.
2. خروج يماني از يمن (حتمي)؛ او از تأييدكنندگان و ياري دهندگان امام(ع) است.
3. خروج خراساني از ايران؛ او از تأييدكنندگان و ياري دهندگان امام(ع) است.
اين سه قدرت، مركز ثقل سياسي و نظامي منطقه در آن زمان خواهند بود و با تحركات و درگيريها و همپيمانهاي خود، جو و شرايط كلّي سياسي منطقه، كمي پيش از ظهور را به وجود ميآورند.
در زمان كنوني، هنگامي كه حوادث منطقة خاورميانه را بررسي ميكنيم و اوضاع سياسي و نظامي آن را مورد مطالعه قرار ميدهيم، درمييابيم كه نشانههاي ظهور، كمكم شروع به روي دادن كردهاند و نشانههاي آغازين پيدايش هستة نيروهاي سياسي مورد نظر در آن مدت، قابل مشاهده است. ما همچنين، نشانههاي جريانهاي رقيب را كه با حوادث ظهور و نشانههاي آن در ارتباط هستند حس ميكنيم. از جملة آن نشانهها:
جريان اوّل: ياران امام، كه يماني و خراساني هستند. بسياري از مؤمنان بر اين باورند كه حوادث كنوني يمن و جنگ با حوثيها، نشانههاي آغازين خروج يماني است. همچنين دخالت حكومت عربستان در اين جنگ و حمايت معنوي ايران از حوثيها، آغاز ايجاد و فراهم آوردن جوّ مناسب براي حوادث در آينده است.
جريان دوم: دشمنان امام به رهبري سفياني، همپيمان يهوديان و غرب كه كينة شديدي نسبت به اهل بيت(ع) و پيروانشان دارند. به همين دليل، درمييابيم پس از حوادث عراق (سقوط نظام صدام) يك همپيماني ميان بعثيها و تكفيريها در منطقه، ضدّ شيعه وجود دارد و اين خود شاهدي مبني بر آغاز نشانهها و آماده ساختن جوّ مناسب براي خروج سفياني و پيدايش و رشد جريان او و روي دادن حوادث آينده، آنگونه كه در روايات در مورد شام و عراق و حجاز آمده، است.
از اينجا درمييابيم كه اين منطقه، ميدان جنگهاي متعدد و مهمي است و حوادث كنوني و اتفاقاتي كه در حال حاضر در حال روي دادن است، خود مقدمهاي براي عدم استقرار سياسي است كه در روايات آمده است.
از سوي ديگر برخي از مؤمنان و كساني كه حوادث پروندة هستهاي ايران را دنبال ميكنند و نيروهاي استكباري به مخالفت با آن ميپردازند، اعتقاد دارند كه اين حوادث با جوّي كه در روايت امام باقر(ع) آمده، مرتبط است. ايشان فرمودهاند: «گويي قومي را ميبينم كه از مشرق خروج كردهاند، خواهان حق ميشوند اما حق به آنها داده نميشود. پس بار ديگر آنها خواهان حق ميشوند اما به آنها داده نميشود. هنگامي كه آنها اين را ميبينند، شمشيرهايشان را بر دوش ميگذارند و آنچه كه خواستهاند به آنها داده ميشود و آنها نميپذيرند تا آنكه قيام ميكنند و آن را فقط به صاحب شما ميدهند. كشتهشدگان آنها، شهيداند، اما اگر من آن زمان را درك ميكردم، خود را براي صاحب اين امر نگه ميداشتم».
- يكي از نشانههاي حتمي ظهور، خسف بيداء است، لطفاً كمي در اين مورد و در مورد حملة سفياني به مدينة منوره توضيح دهيد، خسف بيداء در چه مكاني روي ميدهد؟
در سال ظهور، شخصي بر منطقة شام حاكم ميشود كه سمبل و نمايندة حاكمان منحرف مسلمان و دوستدار غرب و دشمن حق است. او آخرين از اين نسل است. او سفياني نام دارد. اين شخص منحرف، نسبت به اهل بيت(ع) و پيروانشان كينه دارد، سفياني دست به برخي اعمال مجرمانه و بسيار وحشيانه در جهان اسلام ميزند. از جمله، عراق را به اشغال درميآورد و به ايران حمله ميكند. همچنين قصد حمله به سرزمينهاي مقدس در حجاز را ميكند. هنگامي كه خبر خروج امام در مكه و خبر ضعف حكومت حجاز و ناتواني سياسي و نظامي آن به گوش سفياني ميرسد، سپاهي بزرگ (خود در آن سپاه نيست) به مدينة منوره ميفرستد تا آنجا را به اشغال درآورد. آن سپاه مدينه را ويران ميكند و سه روز به غارت و چپاول آنجا ميپردازد و سپاهيان او، به دستور خود او مرتكب كشتارها و جنايتهاي زيادي ميشوند. آنها منبر پيامبر(ص) را ميشكنند و قبر شريف ايشان را ويران ميكنند. سپس اين سپاه از مدينه خارج ميشود و قصد حمله به مكه را ميكند تا جنبش و انقلاب امام(ع) را در آغاز ظهورش نابود كند.تا اينكه به ميانة بيداء ميرسد. بيداء منطقهاي ميان مكه و مدينه، پس از پايان يافتن كوهها و آغاز زمين هموار و صاف در مسير مسافران مدينه به مكه است. بيداء در دوازده مايلي منطقة «ذات الجيش» است سپاه در شب به منطقة بيداء ميرسد، و شب را همانجا ميماند. (شبي مهتابي، 14 يا 15 محرم) خداوند به جبرئيل دستور ميدهد و جبرئيل فريادي غضبآلود در ميان آنها سر ميدهد و ندا سر ميدهد: «اي بيدا، اين قوم ستمگر را نابود كن». پس از آن، زمين، آنها و نيروهاي مسلّحشان را ميبلعد و تنها دو مرد از آنها نجات مييابد (بشير و نذير). جبرئيل بر چهرة آنها ميزند و رويشان به پشت بازميگردد و اين مصداق آية 47 سورة نساء است.
بشير به سوي قائم(ع) ميرود و مژدة به هلاكت رسيدن سپاه سفياني و بلعيده شدنشان را در زمين به امام ميدهد و به دست امام توبه ميكند و دومي، (نذير) نزد سفياني در شام ميرود تا به او هشدار دهد و او را از نابودي سپاهش آگاه سازد و فوراً ميميرد.
هنگام حركت امام از مكه به سوي مدينة منوره، سپاه امام از محلّ خسف ميگذرد و امام محلّ خسف را به ياران خود اطلاع ميدهد. اين رويداد (خسف) از جمله امور حتمي به شمار ميآيد زيرا مكة مكرّمه، حرم امني است كه پناهندة به آن نبايد بهراسد همچنين امام مهدي(ع) فرماندة ذخيره شده براي آن روز موعود و براي هدايت جهان است و غيرممكن است كشته شود و بايد او را حمايت كرد و ضرورت و مصلحت نابود ساختن اين سپاه با يك معجزة الهي از اينجا نشأت ميگيرد. مكه پس از اين رويداد، منطقة امن ميشود و هيچيك از رهبران نظامي يا سياسي جرئت حركت به سمت آنجا براي جنگ با امام مهدي(ع) را نميكنند و هر رهبر و فرمانده و ستمگري كه از او خواسته ميشود به مكه برود و بجنگد، و مهدي(ع) را نابود كند، باز ميگردد و كنارهگيري ميكند و از ترس بلعيده شدن در زمين نميپذيرد به آنجا برود. و اينگونه حرم الهي امن باقي ميماند و كار امام(ع) سامان مييابد.
- لطفاً كمي در مورد نقشة حركت امام از مسجدالحرام، به ترتيب از آغاز نداي آسماني تا خروج امام به سوي مدينه و مهمترين حوادثي كه در آن مرحلة زماني روي ميدهد، صحبت كنيد.
روز و زمان ظهور، زماني بسيار دقيق و حكيمانه است و به همين دليل، خود آن نيمي از نقشه به شمار ميآيد و از جمله اهميتهاي آن، واجب ساختن انتظار او به مدت صدها سال است. عنصر «ناگهاني بودن روز ظهور» و زمان اين واقعة شريف، تأثير زيادي در پيروزي امام و موفقيتآميز بودن آن دارد. هنگامي كه دوستداران و پيروان اهل بيت(ع) نداي آسماني را در ماه رمضان ميشنوند، و آنها اساساً، حوادث را رصد و جزئيات آن را دنبال ميكنند، پس در مييابند كه آن زمان فرا رسيده و هنگام خروج نزديك شده است. به همين دليل، آنگونه كه روايات ميگويند، هفت نفر از علما از كشورهاي مختلف، پس از شنيدن ندا به جستجوي امام ميپردازند و بدون اينكه با هم قراري داشته باشند، در مكه به هم ميرسند. و هر يك از آنها از 313 نفر در شهر خود بيعت گرفته است. و به مكه آمده تا خود به نيابت از آن عده با امام بيعت كند. در آن زمان، گروههاي مؤمنان كه منتظر ديدار اماماند به سمت مكّه رهسپار ميشوند.
پس از خروج سفياني و نداي آسماني، غيبت كبرا پايان مييابد و امام شروع به ارتباط با برخي مؤمنان مخلص ميكنند و طرحها و برنامههاي مستقيم و راهنماييهاي دقيق و حكيمانه براي آغاز حركت در روز موعود، آماده ميشود. فرستاده شدن شخصي (نفس زكيّه) به مكه، چيزي جز يك حركت هوشيارانه از جانب امام(ع) براي آزمايش مردم و گرفتن نبض آنها نيست تا ميزان قدرت و حجم مخالفان خود را دريابند. پس از آن، ياران امام، جانب احتياط را در نظر گرفته و با احتياط بيشتر به جستجوي امام در مكه و مدينه ميپردازند. در ساية شرايط امنيتي سخت و تروريستي، پيروان امام تصميم به ملاقات با ايشان ميگيرند و ميدانند يا به گوششان ميرسد كه امام به زيارت اجدادش در مدينة منوره رفته و آنها هم براي ديدار امام به مدينه ميروند. امام به مكه بازميگردد و آنها به ايشان ميپيوندند و پس از حادثة قتل نفس زكيّه در مكه (25 ذي الحجه) امام با يارانش، به ويژه گروه 313 نفري از مخلصان ديدار ميكند و راه را براي ظهور و حركت رويدادهاي پس از آن هموار ميسازد. ايشان پيوسته با ياران خود ملاقات ميكنند و در روز شنبه، دهم محرم هنگام صبح؛ امام پايان غيبت كبرا و آغاز زمان ظهور را اعلام ميكنند.
ايشان نزديك كعبه ميايستند، به ركن و مقام پشت ميكنند و روبهروي مردم، نخستين سخنان خود را پس از ظهور به گوش مردم ميرسانند. سخنان امام هنوز به پايان نرسيده كه پليسهاي حرم و تروريستها قصد بازداشت و دستگيري ايشان را ميكنند يا ميخواهند همانند 15 روز پيش عمل كرده و ايشان را نيز همچون نفس زكيه در همان مكان به قتل برسانند. در اين زمان 313 يار امام پيش آمده، از ايشان دفاع كرده و با ايشان بيعت ميكنند. پس از آن، امام با آنها در كوه صفا ديدار ميكند و طرحها و برنامههاي كلي خود را اعلام كرده و نيز شرطهاي خاصّ فرماندهانش را به آنها گوشزد ميكند. پس از آن، آزادسازي حرم مكّه از چنگال ستمگران آغاز ميشود. امام به ايفاي نقش رهبري ميپردازند و به طور كامل راهنماييهايي لازم در آن شرايط حساس را به ياران خود گوشزد ميكنند و براي تسلط بر مكه برنامهريزي كرده و نقشه ميريزند. ايشان كار را با آزادسازي مؤمنان از زندان شروع ميكنند و در مكه ميمانند تا هستة سپاهشان تشكيل شود (10 هزار نفر). در اين ميان امام خطبهها و سخناني خطاب به مردم جهان ايراد ميكنند و سخنان امام از طريق شبكههاي ماهوارهاي به صورت مستقيم پخش و ترجمه شده و در تمام جهان پخش ميشود.
امام همچنان در مكه هستند تا آنكه معجزة خسف بيداء كه جدّش رسول خدا (ص) بشارت آن را داده است، روي ميدهد. در اين ميان امام دست به انجام چند كار در مكه ميزند و شروع به تشكيل دادن هستة سپاهش ميكند. امام از جانب خود يك والي براي مكه انتخاب ميكند و با سپاه چند هزار نفري خود به سوي مدينة منوره رهسپار ميشود. سپاه امام از محلّ روي دادن خسف بيداء ميگذرد و امام محلّ خسف را به اطلاع سپاه خود ميرساند و ايشان به مدينه منوره ميرسند. ايشان در آغاز ورود به مدينه، بدون بروز هيچگونه اعتراض يا رويارويي از طرف اهل مدينه، ترميم و تعمير مسجد پيامبر(ص) را كه توسط سفياني ويران شده، آغاز ميكند. در آن ميان، به گوش امام ميرسد آن والي كه ايشان براي مكه برگزيده و منصوب كرده بود، به قتل رسيده است. امام به مكه ميرود و قاتل را ميكشد و والي ديگري براي مكه تعيين ميكند. ايشان دوباره به مدينه باز ميگردد و دست به يك كار استراتژيك و مهم ميزند و اين براي تمام مسلمانان در جهان اسلام مهم است. ايشان خانة پيامبر و روضة شريفه را بازسازي ميكنند. هدف ايشان از اين كار، روشن ساختن حقايق جهان اسلام با وجود تلاش دشمنان و مخالفان براي از بين بردن آن در طول تاريخ است.
پس از آن در مدينه كم كم يك گروه مخالف از اهالي آن به وجود ميآيد اما تلاش آنها با شكست مواجه ميشود و نمي توانند آسيبي به امام برسانند. پس از آن، امام يك والي از جانب خود براي مدينه تعيين ميكنند و با سپاهشان به سوي عراق رهسپار ميشوند. به محض اينكه امام و سپاهش از مدينه خارج ميشوند؛ ميشنوند كه والي ايشان در مدينه به قتل رسيده است امام به مدينه باز ميگردد و يك جنگ كوچك با مخالفان خواهد داشت و شمار كشتگان آن از ميان دشمنان، آنگونه كه در روايات آمده، بيشتر از شهيدان «جنگ فخ» است. پس از آن مخالفان و دشمنان نقش قابل توجهي در مدينه ندارند. با آزادسازي مدينة منوّره و تسلط بر آن و تسلط بر مكه، امام به آساني بر منطقة حجاز تسلط مييابند و اين به دليل وجود فراغ سياسي و ضعف نظامي موجود در منطقه پس از حادثة خسف بيداء است.
انتظار چه جايگاهي ميان ساكنان شبه جزيرة عربستان، به ويژه شيعيان آنجا دارد؟ آنها چه احساسي نسبت به امام (عج) دارند؟ فرهنگ انتظار و مهدويت در شبه جزيره چگونه است؟
انتظار مثبت امام، باعث دميدن روح اميد و خوشبيني در دلها ميشود و در انسان آمادگي رواني براي ديدار با امام و تحمل سختيها در راه ايشان را ايجاد ميكند. به همين دليل، شيعيان شبه جزيرة عربستان در حال حاضر، (اسماعيلي، زيدي و دوازده امامي) به ويژه شيعيان دوازده امامي، تلخيها و ستم هاي زيادي را متحمل ميشوند و چيزي كه باعث ميشود آنها اين حوادث ناگوار را تحمل كنند، درك حقيقت واقعي آينده و نزديكي فرج در آيندة نزديك است. اينگونه است كه ايمان به مسئلة مهدويت در آنها روز به روز بيشتر ميشود و در نتيجه فرهنگ مهدويت نيز در ميان طيفهاي مختلف جامعة شيعي در حال گسترش است. فرهنگ اينها، به خاطر اصالت و خالي بودن از شك و شبهههاي سخت، از ديگر فرهنگها متمايز است.
تمام همّ و غمّ شيعيان در حال حاضر، حفظ ايمان و باور و عقيدة خود، چنگ زدن به دامان اهل بيت(ع) و مقابله با تلاشهاي دشمنان براي از بين بردن اين باور و ايمان در دل ايشان است. به دليل آگاهي و بيداري فرهنگي اصيل و منبع فكري اصيل، و تلاش مؤمنان، هيچ شيعهاي را در اين منطقه نميبينم كه دست از اعتقادات و باورهاي خود شسته باشد در حالي كه عكس آن در حال روي دادن است. اينها همه با وجود اين است كه دشمنان، حملات پياپي و گستردهاي را در تمام زمينهها ضدّ شيعيان انجام ميدهند.
از سوي ديگر، مشاهده ميكنيم كه با بالا رفتن سطح آگاهي فرهنگي افراد، جامعة شيعي (دوازده امامي) در اين منطقه، حسّ مراقبت و دنبال كردن حوادث را در آنها بيدار ميكند. آنها نشانههاي ظهور را ميشناسند و اين نشانهها به آنها در مورد پرچمهاي حق و هدايت آگاهي ميدهد و با آن، پرچمهاي انحراف و گمراهي در دوران فتنه و در زمان انتظار را باز ميشناسند و مشاهده كرديم كه هيچ يك از شيعيان منطقه، با جهيمان (از مدعيان مهدويت در مكه، 1400ق.) دست بيعت نداد و او را نپذيرفت؛ زيرا شيعيان حقايق امور را ميشناسند و از حوادث آينده آگاهاند و در دام حوادث و عوامل انحرافي اسير نميشوند.
علاوه بر اين، آنها با رصد حوادث جاري در منطقه، روح اميد را در خود زنده نگه ميدارند، زيرا ميدانند آينده در انتظار آنان است و از سوي ديگر، شيعيان از پرچمهاي گمراهي و انحراف عقيدتي پيش از ظهور، دوري ميكنند و از سوي ديگر آنها منتظر رسيدن مژدة فرج و پرچمهاي حق و هدايت هستند و اينگونه، اهداف فرهنگ مهدويت به همراه ابعاد تربيتي آن در آنها تجسم مييابد.
+ نوشته شده در شنبه هشتم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 19:6 توسط کریم کارگر
|